حال و احوال؟ دوستان بیسکولنزی من، امروز در وبلاگ بن پم می خواهم در مورد فروش آثار هنری صحبت کنم. من به دلیل رشته های تحصیلی و کاری ام یعنی کامپیوتر، انیمیشن، موسیقی و تدریس کامپیوتر، هیچ وقت با بحث فروش اثر به طور مستقیم به خریدار سر و کار نداشتم، همیشه مبنای کار بر اساس تحویل یک تولید نرم چند رسانه ای بوده و یا انجام خدمتی، حالا اگرچه که ممکن بود بعدا طرف قرار داد محصول را به شکل کتاب و ... بفروشد و یا اینکه اگرچه که دانش آموزان را تشویق کردم بازی های کامپیوتری شان را روی سی دی در نمایشگاه فروختند و با پولش کل کلاس بستنی خوردیم اما مساله این هست که هیچ وقت فروش مستقیم را تجربه نکرده بودم
حدود سه سال قبل یک تجربه ی فروش تقویم داشتم که تجربه ی به ظاهر ناموفق اما در واقع مفید و ارزشمندی برای من بود. و از سال گذشته که بیشتر کار هنرمندان کشورهای مختلف را پیگیری کردم بیشتر در من شور فروش کار و تولید فیزیکی شکل گرفت. اوایل این مطلب برایم خیلی سخت بود و حتی همراه با حس خجالت اما بیشتر و بیشتر که بررسی کردم دیدم داشتن فروش فیزیکی برای من یک کار لازم هست، البته اگر قصدم هنرمند بودن و زندگی هنرمندانه داشتن است ( در پست های قبل منظورم از زندگی هنرمندانه را به تفصیل گفته ام آنچه در ذهنم است نه مهارتی خاص در یک کار، نه انجام سفارشات خاص یک انتشارات، یک شرکت و ... بلکه ارتباط مستقیم با جامعه، خلق و جوشش مداوم پروژه ها و ایده ها از درون است). چیزی که من را به زندگی هنرمندانه جلب می کند، حس استقلال، گوش دادن به جوشش ایده های درونی و ارتباط با عموم مردم و احساس مفید بودن است. اما این که چه کالای فیزیکی تولید کنم آیا از انواع دستی باشد، یا چیزی بین دستی و انبوه و یا نه به کل تولید انبوه با ماشین باشد ( مثل پرینت استیکر و ...) خودش سوال است اما برویم سراغ اینکه چرا افراد کار هنری و آثار هنری شما را خرید می کنند.
در پست های قبلی به این اشاره کرده بودم که یک حالت این است که فرد کار را نه به خاطر خودِ کار بلکه به خاطر اعتمادی که به شما دارد و این که حس می کند دارد روی شما سرمایه گذاری می کند و امید دارد که شما در آینده فرد مطرحی می شوید.
آرت شارکی می گوید
این اشتباه است که تصور کنید اثر به خاطر خود اثر به فروش می رود، در واقع بیشتر افرادی که یک اثر هنری را می خرند به این دلیل است که احساس خوشایند مشارکت در فرهنگ و بافرهنگ بودن در آن ها ایجاد می کند، خود ایده ی داشتن اثر هنری و حتی مجموعه دار بودن برای آن ها جذاب است. مردم یک اثر را صرفا به خاطر خود اثر نمی خرند بلکه احساس را می خرند احساس ارتباط با هنر و هنرمند را.
ضمن اینکه غالبا مردم نمی دانند که دنبال چه هستند و در اینجا پیشنهادات و توصیه های گالری یا وب سایت های فروش آنلاین هست که خیلی تاثیر دارد. این که خود هنرمند روحیه ی مشورت دهی و مشاوری داشته باشد خیلی تاثیر دارد، به هرحال شما در کار خود متخصص هستید و مشاوره های شما مورد اعتماد است.
آیا قیمت نقش مهمی دارد؟ در واقع خیر، اگر کسی تنها به دنبال تزیین اتاق باشد خیلی ساده یک اثر مخصوص تزیین اتاق را می خرد. هرچند که اگر قیمت کار خود را طوری تعیین کنید که گروه بیشتری از عهده ی پرداخت آن برآیند در واقع طیف مشتریان را بیشتر کرده اید.
همچنین احساسی که در خرید تجربه می کنند تاثیر مثتبی دارد که باز هم برای خرید و جمع آوری آثار شما اقدام کنند، بسته بندی خوب همراه نامه ای در مورد اصل بودن کار و بیانیه ی هنری شما می تواند به او تجربه ای را اهدا کند که باعث شود باز هم به سراغ خرید کارهای شما بیاید.
همچنین بخوانید این مطالب را درمورد آنچه باعث جذب مجموعه داران میشود
حال نوبت این هست که در مورد 10 دلیل که افراد آثار هنری می خرند با هم صحبت کنیم، مجموعه داران آثار هنری را می خرند برخی برای اینکه آثاری داشته باشند که کمتر کسی دارد و برخی دیگر برای لذت داشتن مجموعه ی هنری این کار را می کنند، به هر جال در هر دو این ها 10 دلیل انگیزه های اصلی است
1- حمایت از هنر: معمولا مجموعه داران ارزش هنر برای جامعه را می دانند و دلیل حمایت آن ها همین است.
2- عضوی از جامعه ی مجموعه داران بودن: عضوی از این جامعه بودن یعنی داشتن رفقایی هم صحبت و هم علاقه و موضوعات مشابهی در مورد آثار جدید، اینستالیشن های جدید، سبک های هنری و ...
3- بخشی از تاریخ را داشتن: داشتن بخشی از تاریخ خصوصا با خرید آثار هنرمندانی که به آن ها باور دارند که بخشی از تاریخ می شوند
4-لذت غافلگیری از کشف چیزی که دنبالش بودند
5- برای اینکه عاشق خانه شان باشند
6-برای اینکه شخصیتشان، سلیفه شان و ویژگی هایشان را بیان کنند و آشکار سازند
7- برای آنکه قصه بگویند، داشتن یک اثر و دانستن قصه ی پشت سر سمبل های درون آن و تاریخچه خلق اثر همیشه جذاب است.
8- برای بیان احساسات
9- برای اجساس در ارتباط بودن با هنرمند
10- برای به جا گذاشتن ارثیه ای متفاوت با ماشین و خانه
اما مواردی که شما به عنوان هنرمند باید رعایت کنیدتا خریداران با تبدیل به هواداران واقعی کند.
1- با بسته بندی ویژه آن ها را غافلگیر کنید
2- جامعه ی دوستانه ای از شبکه مجازی خود بسازید
3-سعی کنید مدیریت ارتباط با مشتری قوی ای داشته باشید
4-در ارتباط باشید تا یک مشتری به خریدار دائمی تبدیل شود
5- جایزه و هدیه ی شگفتانه ای در بسته ها قرار دهید
6- کاری کنید که مشتریان تاپ شما احساس کنند واقعا ویژه هستند
7-نظرات خریداران و مقبولیت کارهایتان را به اشتراک بگذارید
اما دوستان هنرمند بیسکولنزی من، اگر شما قبل از خرید با مشتری ارتباط حضوری دارید چه طور؟ موارد زیر را باید در نظر داشته باشیم
- تصور کنید در ذهن خریدار هستید، چه طور فکر می کند، چه طور قانعشان کنید
-اگر ارتباط احساسی برقرار کنند، ییشتر از یک کار خریداری می کنند
-اگر در مورد وضعیت اجتماعی شما حساس باشند پس هرچه بیشتر از تاریخچه ی حضور خود و فروش ها بگویید موفق تر هستید
-اگر داستان پشت سر هر اثر هنری را بدانند ... پس خیلی جزییات لازم برای خرید را دارند، سفرتان ، اینکه کجا اثر را خلق کردید، آیا تکنیک جدید امتحان کردید و ... را تعریف کنید.
-گاهی علاوه بر داستان پشت سر هر اثر هنری، داستان پشت سرشما هم برای آن ها مهم است، مثلا چه شد که هنرمند شدید و ...
-اگر به فعالیت اجتماعی علاقه مندند پس قرارملاقات ها و ورکشاپ های گروهی بگذارید
دانستن همه ی این ها برای فروش آثار شما مهم است، در پست قبل گفته بودم که اگر ان شاء الله در آینده دکتری فلسفه هنر/ علم ( می دانید که من قائل به وجود مرز بین این دو نیستم ) گرفتم و در دانشکده ها تدریس کردم حتما ورکشاپ نوشتن طرح تجاری برای افراد خلاق و انتروپرونر ( هنرمندان، ورزشکارانو... ) خواهم گذاشت و از افراد آگاه دعوت خواهم کرد، با اینکه درصد بسیار کمی از فارغ التحصیلان رشته های مختلف ترجیح می دهند آنتروپرونر شوند، مثلا فارغ التحصیلان اندکی در هنر تصمیم می گیرند هنرمند شودند اما جای این مطالب واقعا در طرح درس ها خالی است.
حدیث ملکی (کارشناس ارشد و فیلمساز انیمیشن و مصورساز اطلاعات) -وبلاگ بیسکولنز